تاریخ : جمعه 93/3/9 | 10:24 عصر | نویسنده : محسن قادری
سلام لیلا خانوم حالت چطوره
خوشی، سرزنده ای، نابی هنوزم
هنوز از عطر مجنون مست می شی
با قرص ماه می خوابی هنوزم
چشات وقتی تب بارون می گیره
هنوز قرآنُ روی سر می ذاری
دلت وقتی می گیره لیلا خانوم
کدوم سمت بیابون رهسپاری
خدا خیلی دوسِت داشت لیلا خانوم
که از آیندم اسمت رو قلم زد
خدا می گفت مجنون شَم تمومه
خدا خوش قوله لیلا، زد، بدم زد
دلم خیلی گرفته لیلا خانوم
قد حرفایی که هیچ وقت نگفتم
چشام نزدیک و دور و تار میبینه
گوشام سنگین شده بس که شنفتم
صدام از کوک افتاده گرفته
سرم سنگینه از فکرای بی خود
یه وقتایی به هم می ریخت حالم
ولی هیچ موقع اینقد بد نمی شد
خدا خیلی دوسِت داشت لیلا خانوم
که از آیندم اسمت رو قلم زد
خدا می گفت مجنون شَم تمومه
خدا خوش قوله لیلا، زد، بدم زد
.: Weblog Themes By Pichak :.